کافه عصرونه

ساخت وبلاگ
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستیبر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستیسر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاولکه به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستیز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتیز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستیکسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگزتو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستیبه قلمروی محبت در خانه‌ای نرفتیکه به پاکی‌اش نرُفتی و به سختی‌اش نبستیبه کمال عجز گفتم که به لب رسید جانمز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی کافه عصرونه...ادامه مطلب
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 4 تاريخ : جمعه 21 ارديبهشت 1403 ساعت: 0:47

بی رضای ماست سویت آمدن از ما مرنج این نه جرم ما گناه پای نافرمان ماست کافه عصرونه...
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 19 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 18:22

ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما کافه عصرونه...
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 21 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 18:22

آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمتبی‌دل و بی‌خودت کنم در دل و جان نشانمتآمده‌ام بهار خوش پیش تو ای درخت گلتا که کنار گیرمت خوش خوش و می‌‌فشانمتآمده‌ام که تا تو را جلوه دهم در این سراهمچو دعای عاشقان فوق فلک رسانمتآمده‌ام که بوسه‌ای از صنمی ربوده‌ایبازبده به خوشدلی خواجه که واستانمتگل چه بود که گل توی ناطق امر قل تویگر دگری نداندت چون تو منی بدانمتجان و روان من توی فاتحه خوان من تویفاتحه شو تو یک سری تا که به دل بخوانمتصید منی شکار من گرچه ز دام جَسته‌ایجانب دام بازرو ور نروی برانمتشیر بگفت مر مرا نادره آهوی برودر پی من چه می‌دوی تیز که بردرانمتزخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتیگوش به غیر زه مده تا چو کمان خَمانمتاز حد خاک تا بشر چند هزار منزلستشهر به شهر بردمت بر سر ره نمانمتهیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ رانیک بجوش و صبر کن زانک همی‌ پزانمتنی که تو شیرزاده‌ای در تن آهوی نهانمن ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمتگوی منی و می‌دوی در چوگان حکم مندر پی تو همی ‌دوم گرچه که می‌دوانمت + نوشته شده در پنجشنبه سوم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 10:59 توسط نفس عمیق  |  کافه عصرونه...ادامه مطلب
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 19 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 18:22

یا بفرما'>بفرما به سرایم یا بفرما به سر آیم غرضم وصل تو باشد چه تو آیی چه من آیم کافه عصرونه...
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1402 ساعت: 18:06

تو با من چه کرده ای ؟ که از یادم نمیروی ؟! دیر آمدی درست! پرستار پروانه و ارغوان بوده ای درست! مراقب خوانا ترین ترانه از هق هق گریه بوده ای درست! رازدار آواز اهل باران بوده ای درست! اما از من و این اندوه پر سینه بی خبر چرا؟! .

کافه عصرونه...
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1402 ساعت: 18:06

کوششِ من گرفتن نشانی از اوست، که پنهان شده آنقدر در کلمه، که کلمه‌ها را زیباتر می‌کند از معنی‌ها کافه عصرونه...
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1402 ساعت: 18:06

عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باداز جا و مکان رستی آن جات مبارک باداز هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خورتا ملک ملک گویند تنهات مبارک بادای پیش رو مردی امروز تو برخوردیای زاهد فردایی فردات مبارک بادکفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شدحلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باددر خانقه سینه غوغاست فقیران راای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باداین دیده دل دیده اشکی بد و دریا شددریاش همی‌گوید دریات مبارک بادای عاشق پنهانی آن یار قرینت بادای طالب بالایی بالات مبارک باد کافه عصرونه...ادامه مطلب
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 158 تاريخ : يکشنبه 27 شهريور 1401 ساعت: 16:09

از باغ می برند چراغانی ات کنندتا کاج جشن های زمستانی ات کنندپوشانده اند «صبح» تو را «ابرهای تار»تنها به این بهانه که بارانی ات کنندیوسف! به این رها شدن از چاه دل مبنداین بار می برند که زندانی ات کنندای گل گمان مکن به شب جشن می رویشاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنندیک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیستاز نقطه ای بترس که شیطانی ات کنندآب طلب نکرده همیشه مراد نیستگاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند کافه عصرونه...ادامه مطلب
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 143 تاريخ : جمعه 28 مرداد 1401 ساعت: 10:56

من يک روز گرم تابستان، دقيقا يک سيزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم. تلخي ها و زهر هجري که چشيدم بارها مرا به اين فکر انداخت که اگر يک دوازدهم يا يک چهاردهم مرداد بود شايد اين طور نمي شد.
دايي جان ناپلئون ايرج پزشکزاد

کافه عصرونه...
ما را در سایت کافه عصرونه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kafeasroneo بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:30